گفتمانی درباره یادگیری و آموزش هیپنوتیزم
ابتدا با طرخ سئوالی مبحث هیپنوتیزم را آغاز میکنیم:
چه کسانی قادر به انجام هیپنوتیزم هستند؟
یادگیری هیپنوتیزم:
بسیاری از افراد فکر می کنند که علم هیپنوتیزم یک علم خاص است که فقط افراد خاصی می توانند آن را یاد گرفته و اجرا کنند.
آنها تصور می کنند برای انجام هیپنوتیزم باید قدرت مرموز و خاصی داشت و هیپنوتیزم را کلا یک علم خارق العاده می دانند که از عهده ی هر کسی بر نمی آید.
اما واقعیت چیست؟
آیا شما هم می توانید هیپنوتیزم را فرا بگیرید و انجام دهید؟
با ما همراه باشید.
آیا می توان هیپنوتیزم (Hypnotism) را هم مانند سایر علوم یاد گرفت؟
آیا دوست دارید هیپنوتیزم بیاموزید؟
چه کسانی می توانند هیپنوتیزم یاد گرفته و انجام دهند؟
هیپنوتیزم یک علم است که مانند سایر علوم، هر فردی می تواند آن را بیاموزد ولی عمل کردن و استفاده صحیح و مناسب از آن، یک هنر است.
به عنوان مثال، هرکسی می تواند از پیانو صدا در بیاورد ولی تنها تعداد کمی هستند که در استفاده ماهرانه از پیانو استادند. در مورد هیپنوتیزم نیز همین گونه است.
یادگرفتن مقدار پراکنده ای از این علم و هیپنوتیزم کردن تعداد کمی از افراد حساس کار راحتی است ولی استفاده صحیح و مناسب از این علم علاوه بر لزوم واقف بودن به علم پزشکی، نیاز به صبر زیاد و یادگیری و مهارت دارد.
استفاده از هیپنوتیزم به ویژه برای رفع مشکلات پزشکی باید کاملاً محدود به افراد پزشک و واجد صلاحیت باشد که این علم را به خوبی و نزد مراجع ذی صلاح آموخته باشد.
وی باید همچنین هوش و استعداد کافی برای خلاقیت و استفاده از روش مناسب جهت هیپنوتیزم کردن بیمار داشته باشد.
واقف بودن به علم پزشکی برای فرد هیپنوتیزم کننده بسیار ضروری است. متأسفانه افراد غیرحرفه ای و آنها که بیشتر به جنبه نمایشی هیپنوتیزم می پردازند افرادی هستند که از علم پزشکی بی بهره اند.
این افراد می توانند یک بیماری را تشخیص دهند و تنها به درمان و رفع علایم بیماری بدون توجه به علت آن می پردازند که می تواند بسیار خطرآفرین باشد.
به عنوان مثال، یک سردرد می تواند در نظر اول بسیار ساده باشد ولی شاید علل مهمی نظیر بیماری فشارخون، بیماری های کلیه و یا حتی سرطان های مغزی موجب آن شده باشد.
یک هیپنوتیزم کننده غیرحرفه ای نمی تواند متوجه وجود و یا احتمال این بیماری ها شود و تنها می تواند درد (سردرد) بیمار را برطرف کند.
انجام این کار شاید حتی با یک جنایت برابری کند چرا که در این مورد، درد یک علامت هشداردهنده است و برطرف کردن آن به بیمار اجازه می دهد تا پیشرفت کرده و تحت تشخیص و درمان قرار نگیرد و فرد بیمار تا مراحل انتهایی چیزی را حس نکند و شاید حتی به مرگ بیمار منجر شود.
افراد غیرحرفه ای به جای آنکه سختی فراگیری علم طبابت را بکشند و فهم صحیحی از موضوع داشته باشند، فقط مقدار اندکی از علم هیپنوتیزم را می آموزند و به امور پزشکی نیز می پردازند که می تواند خطرآفرین باشد.
در نظر داشته باشید که هیچ فردی با مطالعه یک کتاب ساده جراحی نمی تواند جراح شود همان گونه که با خواندن چند کتاب ساده و سطحی نیز نمی توان علم هیپنوتیزم را به طور تمام و کمال فراگرفت.
اینکه شما به یک فرد غیرحرفه ای اجازه بدهید شما را هیپنوتیزم کند مثل این است که به یک قصاب اجازه بدهید تا آپاندیس شما را عمل کند! همان گونه که گفته شد، استفاده از هیپنوتیزم در پزشکی باید صرفاً محدود به پزشکانی باشد که در این علم کاملاً خبره بوده و واجد صلاحی هستند. چنین پزشکی باید اعتماد به نفس و صبر فراوانی داشته باشد.
چند کلمه حرف، یک نگاه، تون صدا و یا ژست کمک می کنند تا یک پزشک وارد متوجه شود که چه روشی جهت انجام هیپنوتیزم در آن فرد مناسب تر است و چگونه باید هیپنوتیزم شود.
علاوه بر این، در برخی موارد که بیماری از منابع انجام هیپنوتیزم را مناسب نمی دانند نظیر برخی مشکلات روانی، ترس و یا برخی اختلالات شخصیتی، یک پزشک وارد می تواند بهترین تصمیم را با توجه به تشخیص بیماری فرد اتخاذ کند.
تاریخچه هیپنوتیزم هیپنوتیزم از زمان های بسیار دور مورد استفاده قرار می گرفته است. با ورق زدن سرگذشت نیاکانمان موارد بسیاری یافت شده اند که به ما می گویند آنها به خوبی از هیپنوتیزم آگاه بوده اند.
حتی یکی از حجاری های به دست آمده از یک قبر باستانی در شهر تبس (Thebes) واقع در مصر، یک روحانی را در حال هیپنوتیزم کردن بیمارش نشان می دهد.
این علم از مصر به یونان، روم باستان و هند گسترش یافت و در قرون بعدی توسط پزشکان و دانشمندان مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
اما نخستین تلاش وافر علمی در این زمینه را یک پزشک اتریشی به نام فرانز آنتون مسمر (Mesmer) در اواخر قرن ۱۸ انجام داد.
مسمر عقیده داشت که یک جریان مغناطیسی در تمام کائنات وجود دارد که در حالت تعادل است.
وی عقیده داشت که هرگونه ناهنجاری در بالانس و تعادل مناسب این جریان در بدن انسان می تواند موجب بیماری شود.
در ادامه، مسمر از آهن ربا جهت درمان بیمارانش استفاده کرد و موفقیت های زیادی را کسب کرد.
به عقیده مسمر، استفاده از آهن ربا می توانست موجب بهبود تغییر حاصل آمده در جریان مغناطیسی در داخل و یا خارج بدن بیمار شود.
پس از بررسی ها و تجربیات بیشتر، مسمر متوجه شد اثراتی که از آهن ربا انتظار دارد را می تواند با استفاده از عوامل غیر مگنتیک و حتی با تکان دادن دستانش ایجاد کند.
وی تئوری اش را اصلاح کرد و این طور نتیجه گیری کرد که این اثرات در واقع به دلیل یک نوع مغناطیس انسانی هستند.
پس از مسمر دانشمندان دیگر راه وی را ادامه دادند و با این فرآیند بیشتر آشنا شدند.
مبدع اصطلاح هیپنوتیزم یک پزشک انگلیسی بود به نام <جیمز برید> که در اواسط قرن ۱۹ در مورد کارهای مسمر مطالعه می کرد.
وی متوجه شد که با استفاده از نگاه خیره ثابت می توان یک حالت شبیه خلسه در فرد ایجاد کرد و سپس اصطلاح هیپنوتیزم را جهت شروع هنر و علم القاء حالت خلسه به فرد ابداع کرد.
هیپنوز یک لغت یونانی است به معنای خواب.
دکتر برید در ابتدا تصور می کرد هیپنوتیزم در واقع همان القای خواب است و به همین دلیل اسم هیپنوتیزم را بر آن نهاد ولی به زودی متوجه شد که هیپنوز خواب نیست و با خواب معمولی متفاوت است و حتی سعی کرد که اسم هیپنوتیزم را عوض کند ولی این اسم بر روی این علم باقی ماند.
برید بسیار تلاش کرد تا هیپنوتیزم را به عنوان فرآیندی که ازنظر علمی قابل بررسی و مطالعه است، معرفی کند
در طی قرن ۱۹ استفاده های زیادی از علم هیپنوتیزم شد ازجمله آنکه بسیاری از عمل های جراحی موفقیت آمیز با استفاده از حالت بی حسی به وجود آمده در آن انجام شد ولی با کشف کلروفرم، القا بی هوشی با استفاده از هیپنوتیزم کم کم فراموش شد.
تحقیقات در مورد هیپنوتیزم توسط محققان و پزشکان مشهوری نظیر الیوستون، شارکو، بینه، فروید و پاولوف ادامه یافت.
در خلال جنگ های جهانی، هیپنوتیزم جهت درمان خستگی های روحی ناشی از جنگ و نیز آسیب های روانی بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
پس از جنگ جهانی دوم، دانشمندان متوجه موارد استفاده بیشتر از علم هیپنوتیزم در درمان های بالینی شدند و بدین ترتیب هیپنوتیزم کم کم جای پای خود را در عالم پزشکی محکم کرد.
هیپنوتیزم چیست؟
شاید این طور به نظر برسد که هیپنوتیزم در واقع همان خواب است ولی تمام بررسی های علمی نشان داده اند که حالت خلسه ایجاد شده در هیپنوتیزم بیشتر شبیه به حالت بیداری است تا یک خواب معمولی. در واقع، هیپنوتیزم حالتی است مابین خواب و بیداری.
برای فهم بهتر موضوع بایستی در نظر داشته باشید که چنانچه شخص در حالت خواب معمولی باشد، نمی تواند همانند یک فردی که هیپنوتیزم شده به محرک ها پاسخ دهد.
چنین فردی چنانچه با وی حرف بزنید جواب نخواهد داد ولی فرد هیپنوتیزم شده می تواند خوب بشنود و جواب دهد.
علاوه بر این، در خواب معمولی شخص از محیط اطرافش آگاهی ندارد ولی فرد هیپنوتیزم شده می داند که دقیقاً در کجا قرار دارد و از اتفاقاتی که روی می دهند باخبر است.
همچنین در خواب معمولی رفلکس های بدن نظیر رفلکس زانو و نیز ضربان قلب و تنفس کاهش می یابند حال آنکه کارکرد قلب و ریه در فرد هیپنوتیزم شده شبیه به حالت بیداری است.
در واقع هیپنوتیزم بر اساس استفاده از سه مؤلفه تمرکز، انفکاک پذیری (که در آن ذهن هوشیار از ذهن نیمه هوشیار جدا می شود) و تلقین پذیری است، بیمار در یک حالت هوشیاری تغییریافته (حالت خلسه) قرار می گیرد و شخص هیپنوتیزم کننده تلقینات لازمه را به بیمار می دهد.
این حالت خلسه می تواند به صورت خفیف و سبک (light)، متوسط (Medium) و یا عمیق و شدید (deep) باشد.
در حالت خلسه خفیف و متوسط، بسیاری از افراد می توانند به راحتی حرف زدن اطرافیان را شنیده و اتفاقاتی را که در طی هیپنوتیزم روی می دهند، به خاطر بیاورند به طوری که شاید حتی فکر کنند که هیپنوتیزم نشده اند!
فقط در حالت خلسه عمیق است که فرد پس از بیداری اتفاقاتی را که در طی حالت خلسه برایش روی داده اند به خاطر نمی آورد.
برخلاف باور عمومی، جهت ایجاد تلقین در هیپنوتیزم یک حالت خلسه سبک کاملاً کافی است. بسیاری شاید عقیده داشته باشند باید خلسه عمیق ایجاد شود تا تلقین پذیر شوند، در حالی که بر اساس بررسی ها، یک حالت خلسه سبک به ویژه در درمان های پزشکی که از هیپنوتیزم استفاده می شود، کاملا کافی است.
یک تصور اشتباه که در جامعه وجود دارد این است که هیپنوتیزم با اراده مرتبط است.
عده ای تصور می کنند که چنانچه شخصی هیپنوتیزم شود، این موضوع نشان دهنده اراده ضعیف وی خواهد بود.
باید خاطرنشان کرد که هیپنوتیزم هیچ گونه ارتباطی با اراده ندارد. در واقع هیپنوتیزم هیچ گونه ارتباطی با اراده ندارد.
در واقع هیپنوتیزم بیشتر با قوه تخیل شما سروکار دارد تا اراده و قوه تخیل شما را تقویت کند.
قوه تخیل از اراده شما بسیار قوی تر است و اراده همیشه تابع تخیل شماست.
به عنوان مثال، چنانچه شما بخواهید یک کاری را انجام دهید ولی فکر کنید که نمی توانید، قطعاً نخواهید توانست که آن کار را انجام دهید، زیرا قوه تخیل، اراده شما را تحت تأثیر قرار داده و شما را از انجام آن کار منع می کند.
پس همان گونه که ملاحظه می کنید، چنانچه شخصی شما را هیپنوتیزم کند به معنی آن نیست که شما اراده ضعیفی داشته اید که هیپنوتیزم شده اید، بلکه نشانه آن است که قوه تخیل قوی تری دارید.
در واقع دانشمندان معتقدند که هرچه قوه تخیل و نیز هوش فرد بیشتر باشد، هیپنوتیزم پذیری وی نیز راحت تر خواهد بود
. یک باور غلط دیگر این است که شاید شما فکر کنید فرد هیپنوتیزم کننده می تواند شما را به انجام هر کاری که دلش می خواهد وادار کند.
این تصور اشتباه بیشتر در اثر دیدن شعبده بازها و یا افرادی که به طور غیرحرفه ای به هیپنوتیزم پرداخته و چنین ادعایی را دارند ایجاد می شود.
حال آنکه واقعیت کاملا خلاف این موضوع است.
بر اساس تحقیقات و واقعیات علمی، تلقین پذیری فرد تا جایی ادامه دارد که برخلاف اصول و ریشه های اخلاقی و وجدانی فرد نباشند.
به عنوان مثال، چنانچه فرد هیپنوتیزم کننده از کسی که هیپنوتیزم شده است بخواهد که کفشش را دربیاورد، وی این کار را خواهد کرد ولی اگر از آن شخص خواسته شود که تمامی لباس های خود را دربیاورد، وی قطعاً با انجام این کار مخالفت خواهد کرد و آن را انجام نخواهد داد زیرا ریشه های اخلاقی و وجدان فرد انجام این عمل را صحیح و مطابق منطق و عقل نمی دانند مگر آنکه آن بیمار یک آدم پاک و بااخلاقی نباشد!
در حالت بیداری معمولی مغز از افکار مختلف پر شده است بنابراین یک تلقین نمی تواند موِثر باشد و اثر بسیار ضعیفی خواهد داشت.
ولی وقتی فردی هیپنوتیزم می شود، مغزش بیشتر متمرکز شده و تلقین پذیرتر می شود به طوری که وقتی به حالت معمولی برمی گردد، هر قسمت از مغز می تواند که تلقین را حس کرده و مطابق آن فکر کند. البته حالت تمرکز ۱۰۰ درصد در خلسه خیلی عمیق به دست می آید و اکنون شاید متوجه باشید که چطور می توان عمل جراحی بر روی بیمار هیپنوتیزم شده انجام داد بدون آنکه احساس درد کند، در واقع در تمرکز ۱۰۰ درصد تمامی تمرکز مغزی متوجه القائات و تلفیق های فرد هیپنوتیزم کننده است بنابراین متوجه درد نخواهد شد.
خوشبختانه جهت اهداف پزشکی و درمانی، ۱۰۰ درصد تمرکز لازم نیست.
چنانچه فقط ۵۱ درصد از مغز بتواند تمرکز کرده و تلقین پذیر باشد، می تواند ۴۹ درصد باقی مانده را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.
حال باید متوجه شده باشید که چطور یک حالت خلسه سبک در صورت بکار گیری تکنیک مناسب برای اهداف پزشکی کاملا کافی است.
با توجه به مسائل گفته شده، می توان گفت که هیپنوتیزم در واقع یک احساس تمرکز شدید و وضعی همراه با کاهش میزان آگاهی نسبت به محیط بیرونی است.
در مراحل خلسه خفیف و یا متوسط، شما تمامی جزئیات حالت خلسه را به خاطر می آورید به طوری که شاید حتی فکر کنید که هیپنوتیزم نشده اید؛ زیرا حتی در حالت خلسه عمیق، فرد همه چیز را می شنود و از اتفاقاتی که در دور و برش می افتد باخبر است ولی با توجه به آنکه فراموشی پس از خلسه عمیق شایع است، آنچه را که شنیده فراموش خواهد کرد.
هیچ گاه تصور نکنید که یک فرد هیپنوتیزم کننده یک قدرت شیطانی داشته و می تواند شما را به هر کاری وادار کند.
وجدان شما در حالت خلسه با انجام اعمالی که منافی با اصول اخلاقی و انسانی هستند جدا مخالفت خواهد کرد.
پرسش های رایج درباره هیپنوتیزم و پاسخ به آنها
آموزش هیپنوتیزم در این پست تعدادی از پرسش ها و سوالات متداول و رایج درباره هیپنوتیزم همراه با پاسخ آنها را برایتان آماده کرده ایم که امیدواریم برای علاقمندان این علم مفید باشد.
سوالات متداول درباره هیپنوتیزم و پاسخ به آنها .
آیا هیپنوتیزم فقط تلقین است؟
آیا نیرویی در القاء خلسه دخیل نیست؟
در حالی که براحتی می توان وجود نیرو را احساس کرد. تحقیقات نشان داده است که هیپنوتیزم فقط با تلقینات مناسب ایجاد شده و هیچ ارتباطی با هیچ نیرویی ندارد.
هیچ چیزی جز تلقین در هیپنوتیزم نقش ندارد، البته تلقین هم کم اثر نیست، بخصوص وقتی دانش ما از قواعد تلقین و پیچیدگی های روان را هم در نظر گیریم، بحث وجود نیرو یا آن طور که بیشتر رایج است نیروی مغناطیس حیوانی، منیطیسم یا هر نیروی دیگری بحثی تاریخی است و به زمانی برمیگردد که مغناطیس تازه در فیزیک کشف شده بود و برای بسیاری از جمله مسمر و ساموئل هانمان پدر هومیوپاتی جالب بود.
در آن روزگار هر کشف تازه ای بخصوص در فیزیک برای توصیف و تبیین سایر پدیده ها از جمله طب و روانشناسی استفاده می شد.
مسمر نیروی مغناطیس و مغناطیس حیوانی را از همین موضوع اقتباس و مورد استفاده قرار داد. بحث بیشتر در این خصوص را به تاریخچه هیپنوتیزم و کتب مربوطه می سپاریم.
اما از تاثیر تاریخچه هیپنوتیزم در چنین طرز فکری مهمتر، آنچه باعث ماندگاری باور به وجود نیرو شده این است که در اکثر تکنیکهای هیپنوتیزمی از کلمه نیرو استفاده می شود، مثلا این جمله که : تا چند لحظه دیگر نیرویی دست شما را به سمت بالا می کشد. اما باید توجه داشت که احساس نیرو به منزله وجود نیرو نیست.
بکار بردن کلمه نیرو صرفاً اثر تلقین را بهتر می کند، به عبارتی نوعی کاربرد استعاره یا مثال METAPHOR است که بحثی مفصل در آموزش تکنیکهای هیپنوتیزمی و هیپنوتیزم درمانی است و باعث افزایش تاثیر تلقین های ما می شود.
استفاده از استعاره دیگری مانند : تجسم کن چند بادکنک با رنگهای زیبا و قشنگ به انگشتان و مچ دست شما بسته شده و دست شما را به سمت بالا می کشد همان اثر را دارد، ولی از کلمه نیرو استفاده نکرده است.
متاسفانه استفاده از استعاره نیرو که در تکنیکهای هیپنوتیزمی بسیار کاربرد دارد وقتی با تاریخچه و ادعاهای غیر علمی مسمر و ادعاها و عدم مطالعه بعضی همراه می گردد، این اشتباه را بیشتر رواج می دهد.
به هر حال ساده ترین پاسخ به این سؤال این است که احساس وجود چیزی هیچوقت دلیل بر وجود آن نیست.
آیا امکان تاثیر بر اشیاء با نگاه در حالت هیپنوتیزمی وجود دارد؟
خیر، این موضوع هیچ ارتباطی با هیپنوتیزم ندارد.
در پاندول شورل که در آن با نگاه به پاندول می توان جهت حرکت آن را تعیین کرد ارائه تلقینات مناسب و قرار دادن نخ پاندول در دست سوژه الزامی است وگرنه هیچ اتفاقی در حرکت پاندول نمی افتد.
اینکه بعضی می گویند مرتاض هندی روزی قطاری را با نگاه متوقف کرده است ممکن است صحت داشته باشد اما اثبات کننده امکان تاثیر بر اشیاء با نگاه نیست، بحث در خصوص این چنین قدرتهایی به رشته فراروانشناسی مربوط است و ارتباطی با روانشناسی و هیپنوتیزم ندارد.
برای اثبات یا رد چنین ادعاهایی نیز ملاحظات خاصی در رشته فراروانشناسی باید در نظر گرفته شود که موضوع بحث ما نیست.
در هر صورت آنچه پدیده های هیپنوتیزمی نام گرفته اند قابل تکرار، قابل آزمایش و قابل آموزش هستند و آنچه قابل تکرار نیست، قابل آزمایش و آموزش به صورت معمول نیست فراروانشناسی بوده و بحثی متفاوت است.
در هر صورت نه می توان با هیپنوتیزم اشیاء را با نگاه حرکت داد، نه می توان از غیب سخن گفت، نه با ارواح ارتباط برقرار کرد.
آیا ممکن است کسی هیپنوتیزم شده و دیگر بیدار نشود؟
یافته های جدید نشان داده اند که هیپنوتیزم نه خواب است، نه حالتی شبیه به خواب و جالب تر آنکه هنوز هیچ تغییر فیزیولوژیکی که اختصاصی برای هیپنوتیزم باشد یافت نشده است.
هیپنوتیزم یعنی با کمک تلقین تغییر دادن، لذا اگر کسی هیپنوتیزم شود به سادگی می تواند بیدار شود. تأخیر در بیدار شدن نشانه مقاومت یا بروز عوارض است که اگر کسی آموزش صحیح هیپنوتیزم درمانی را دیده باشد هرگز با چنین مشکلی مواجه نخواهد شد.
ساده ترین روش مقابله با این مشکل نیز حفظ خونسردی و آرام کردن سوژه است.
کافی است به او اجازه دهیم چند دقیقه ای بخوابد یا چند لحظه ای آرام در جایی بنشیند و استراحت کند، یا چند نفس آرام و عمیق بکشد، هر کدام از این ها حتما اثر تلقینات نامناسب را رفع می کند.
آنچه اغلب منجر به این مشکل می شود اضطراب هیپنوتیزم درمانگر ناوارد، هیجان زدگی اطرافیان و ترسیدن سوژه است وگرنه در موارد عادی هرگز مشکلی پیش نمی آید.
آیا امکان درمان MS با هیپنوتیزم وجود دارد؟
بیماری MS یکی از بیماریهای صعب العلاج سیستم عصبی است که در آن میلین سلولهای عصبی دچار مشکل می شود.
این بیماری در سیر پیشرفت خود فراز و نشیبهای زیادی دارد و متاسفانه در حال حاضر درمان موفقی ندارد. هیپنوتیزم نیز نقشی در درمان MS نداشته و هیچ مرجع رسمی هیپنوتیزم درمانی را برای درمان MS توصیه ننموده است.
آنچه باعث این اشتباه که هیپنوتیزم می تواند MS را درمان کند می شود آن است که در بیماریهایی چون MS، امید به بهبودی می تواند احساس بهبودی ایجاد کند ولی متاسفانه باعث بهبودی نمی شود. لذا باید توجه داشت که هرگز درمان اصلی را زیر نظر یک متخصص اعصاب داخلی به امید چنین احساس زودگذری رها نکنیم.
آیا می توان با کمک هیپنوتیزم تناسخ را اثبات کرد؟
یکی از پدیده های جالب هیپنوتیزمی بازگشت سنی است که می تواند در بعضی به شکل تجدید حیات سنی هم مشاهده شود. تجدید حیات سنی یعنی سوژه دوران کودکی مثلا سه سالگی خود را عیناً تجربه کند، به نحوی که رفتارش، احساسش، حافظه اش و… بچگانه شود.
می توان همین تلقینات را ادامه داد به نحوی که سوژه احساس کند در درون رحم مادر یا در قالب انسان دیگری در نسل های قبل است.
نکته مهم که اغلب به آن توجه نمی شود این است که سوژه روبروی ما، همان سوژه قبلی است و فقط در حالت هیپنوتیزم با تلقینات مناسب تغییراتی را در احساس، ادراک، حافظه و… خود تجربه کرده است، او این تغییرات را احساس می کند و واقعاً سه ساله نشده است، واقعاً به رحم مادر برنگشته و واقعاً به نسلهای قبل نرفته است.
تمام این احساسات با دستکاری ما ایجاد شده و با دستکاری ما قابل تغییر است.
این پدیده ها از جذابیت های هیپنوتیزم حکایت می کنند و کاربرد های درمانی خاصی دارند.
تناسخ یعنی عقیده به این که ما قبل از آنکه در جسم فعلی زندگی کنیم، قبلا به شکلی زندگی می کرده ایم، این عقیده چه صحیح و چه غلط، امکان اثبات یا رد آن با هیپنوتیزم وجود ندارد.
چه کسانی مجاز به استفاده از هیپنوتیزم در درمان هستند؟
هیپنوتیزم بر خلاف نظر عده ای علم متفاوتی نیست، درمان مجزایی هم نیست، بلکه روشی است که در موارد خاص و محدودی نظیر تحقیقات و درمان کاربرد دارد، لذا بهجز در تحقیقات فقط کسانی می توانند از هیپنوتیزم در درمان استفاده کنند که صلاحیت درمان داشته باشند، چه صلاحیت قانونی که قانون تعیین می کند و مراجع ذیصلاح بر آن نظارت دارند و چه صلاحیت علمی، صلاحیت علمی یعنی کتب علمی و مجلات مرجع و دانشگاهی کاربرد آن روش را در مورد بیماری خاصی و توسط شاغلین رشته خاصی تائید کرده باشد.
در حال حاضر هیپنوتیزم از درمانهای طب حاشیه جدا شده و به عنوان روش رواندرمانی در کتب مرجع روانپزشکی نظیر روانپزشکی کاپلان و سادوک آمده است.
امروزه پزشکان، دندانپزشکان، ماماها، پرستاران و روانشناسان در حیطه شغلی و علمی خود به استفاده از هیپنوتیزم مجاز هستند.
به عبارتی کسانی مجاز به استفاده از هیپنوتیزم در درمان هستند که مجاز به درمان در آن بیماری بدون هیپنوتیزم نیز باشند، مگر آنکه به صورت تیمی و زیر نظر درمانگر اصلی و به عنوان دستیار فعالیت نمایند.
با این توصیف استفاده از هیپنوتیزم در درمان احتیاج به مجوز اختصاصی ندارد، اگر پزشک، دندانپزشک، ماما، پرستار یا روانشناس هستید (در کلیه گرایشها) یعنی مجوز کار در این رشته ها را دارید می توانید از هیپنوتیزم نیز مشابه سایر روشهای درمانی استفاده کنید.
به طور کلی، اقدام به درمان با هیپنوتیزم فقط در صلاحیت کسانی است که مجوز درمان در رشته خود را دارند و تسلط بر فنون هیپنوتیزم به خودی خود نه مجوزی برای درمان می باشد و نه استفاده از آن در درمان احتیاج به مدرکی متفاوت از رشته اصلی دارد.
دوره های آموزشی هیپنوتیزم چگونه است؟
دوره های آموزشی هیپنوتیزم بر حسب تئوریهای مختلف قدری متفاوت است.
هر چند تکنیکهای هیپنوتیزمی در طول زمان ثابت مانده اند و تغییری نکرده اند، اما تغییر در تئوریها، نگاه ما به تکنیکها، کاربردها و نحوه آموزش هیپنوتیزم را نیز متفاوت کرده است.
دوره های آموزشی هیپنوتیزم در حال حاضر ویژه پزشکان، دندانپزشکان، ماماها، پرستاران و روانشناسان در کلیه گرایشها می باشند.
طول این دوره ها بر حسب رشته های مختلف و نیازهای آموزشی آنها در کشورهای مختلف متفاوت است. اما یک دوره متعارف دوره ای ۲-۳ ماهه است که اغلب سر فصلهای زیر را کم و بیش دارا است:
تعریف و توصیف هیپنوتیزم،
تاریخچه و کاربردهای آن
ـ اصول تلقین شناسی، قواعد تلقین و فارماکولوژی تلقین
ـ تلقینهای بیداری ـ تکنیکهای ساده و پیچیده هیپنوتیزمی
ـ تکنیکهای عمیق سازی و پدیده های هیپنوتیزمی ـ
عوارض و روشهای کنترل آن
ـ مقاومت و روشهای رفع آن
ـ استعداد هیپنوتیزم پذیری و روشهای افزایش آن
ـ رویکرد مختلف در درمان با هیپنوتیزم
ـ خود هیپنوتیزم :
البته این سرفصل هل بسته به ترکیب شرکت کنندگان، سرعت آنها در یادگیری تکنیکها و حل تمرینها و… متفاوت است.
در این دوره ها تاکید اصلی بر آموزش تکنیکهای هیپنوتیزمی است ولی درمان چاقی، زایمان بدون درد و اضطراب امتحان نیز اغلب تشریح می گردد.
در ادامه تمرین ساده ای را برای آموزش قرار میدهیم تا محکی برای خودآزمائی باشد
آموزش تله کینزی ،
حرکت دادن اجسام توسط نیروی ذهن
این آموزش به تمرینهایی ساده می پردازد که با انجام آنها می توانید اجسام را توسط نیروی ذهن به حرکت درآورید.
حرکت اجسام توسط نیروی ذهن را تله کینزی یا به انگلیسی (telekinesis) می گویند.
توجه داشته باشید این مطلب و مطالب مشابه صرفا برای آشنایی شما با این مباحث بوده و ما مسئولیتی در قبال عواقب انجام این کارها نداریم.
ابتدا وسایل مورد نیاز برای تمرین تله کینزی :
– ۱یک عدد سوزن یا هر وسیله ای شبیه به آن
–۲ یک تکه کاغذ یا مقوای نازک به ابعاد تقریبی ۵ در ۵ سانتیمتر
۳ – محیطی آرام وبه دور از هر عامل مزاحم
طریقه انجام آزمایش تله کینزی :
ابتدا کاغذ را به صورت قطری در هر دو جهت تا بزنید به طوری که بعد از تا زدن کاغذ به صورت یک هرم در آید.
سوزن را به صورت عمودی در جایی مهار کنید بهتر است سوزن را از قسمت ته در یک تکه شمع یا چیزی شبیه آن فرو ببرید.
کاغذی که به صورت دقیق تا خورده است را از قسمت گودی آن بر روی سوزن قرار دهید.
سپس در فاصله ۲ متری کاغذ بنشینید فاصله کمتر از این باعث میشود که جریان تنفس شما مو جب حرکت کاغذ شود وفاصله بیشتر مو جب تضعیف نیروی جنبش روانی میشود.
در ابتدا بهتر است که ۱۵ دقیقه ای تمرین ریلکسیشن (تن آرامی) ساده ای انجام دهید که این کار به بهتر انجام شدن تمرین کمک زیادی میکند.
بعداز تن آرامی همانطور که گفتم در فاصله تقریبی ۲ متری کاغذ بنشینید وشروع به تمرکز کردن به کاغذ نمایید.
در ذهن خود اینگونه تلقین نمایید که نیرویی از چشمان شما خارج شده وموجب حرکت کاغذ میشود.
در حین تمرکز هیچ نیازی به فشار آوردن به خودتان نیست تنها با تمرکز و نگاه مستمر به کاغذ میتوانید آن را حرکت دهید.
بعضی مدعی شدند که در مراحل اولیه (دوم –سوم..) تمرین موفق به حرکت دادن کاغذ شده اند.
در ابتدای تمرین ممکن است چشمهای شما خسته شود که بهتر است هر موقع احساس خستگی کردید برای لحظاتی چشمان خود را ببندید.
باید توجه داشته باشید که تمرین را در مکانی انجام دهید که هیچگونه حرکت هوا وجود نداشته باشد.
در ابتدای تمرین هدف شما فقط حرکت دادن کاغذ باشد با پیشرفت در اینکار شما میتوانید جهت حرکت کاغذ را نیز تعیین کنید.
با انجام این تمرین شما از پیشرفت خود و همچنین از نیروهای نهفته در وجودتان بسیار متعجب خواهید شد.
بعد از پیشرفت در تمرین با کاغذ شما میتوانید این تمرین را با با شعله شمع یا چوب کبریت بر روی آب نیز انجام دهید.
من با تمرین موفق شدم با نگاه کردن به سیم تلفن آنرا به حرکت در آورم.
شما نیز میتوانید با تمرین اجسام سنگین تر را نیز به حرکت در آورید. در ابتدا از تمرکز طولانی خودداری نمایید و به تدریج مدت زمان آن را افزایش دهید این تمرین هیچگونه خطری برای تمرین کننده ندارد.
در این تمرین احتیاجی به دید محیطی نیست بهتر است با نگاه مستقیم و تلقین ذهنی اقدام به حرکت دادن کاغذ نمایید نیرویی که باعث حرکت کاغذ میشود از چشمها نشات نمی گیرد بلکه برای تعیین جهت حرکت نیرو باید به جسم نگاه کنیم من بعضی مواقع با چشمهای بسته و تنها با نیروی ذهنی کاغذ را حرکت میدهم.
برای نتیجه مطلوبتر می توانید از نیروی مغناطیسی کف دستان (بعد از تمرین گوی انرژی) کمک بگیرید البته در این صورت باید جریان هوای نفستان را کنترل کنید تا باعث حرکت کاغذ نشود.
این تمرین را می توانید از ۱۵ دقیقه تا حد اکثر نیم ساعت و ۲ نوبت در روز انجام دهید هر چه جسم سبکتر باشد نتیجه بهتر خواهد بود. مسلما کاغذ بهتر است.